سنگر عشق

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
۱۵ اسفند ۹۲ ، ۱۴:۲۲

راستی،فاطمیه نزدیک است..!

زیر باران دوشنبه بعد از ظهر
اتفاقی مقابلم رخ داد
وسط کوچه ناگهان دیدم
زن همسایه بر زمین افتاد...
سیب ها روی خاک غلطیدند
چادرش در میان گرد و غبار
قبلا این صحنه را...نمی دانم
در من انگار می شود تکرار
آه سردی کشید، حس کردم
کوچه آتش گرفت زین آه...
و سراسیمه گریه در گریه
پسر کوچکش رسید از راه
گفت: آرام باش! چیزی نیست
به گمانم فقط کمی کمرم...
دست من را بگیر، گریه نکن
مرد گریه نمی کند پسرم...
چادرش را تکاند، با سختی
یا علی(ع)گفت و از زمین پا شد
پیش چشمان بی تفاوت ما
ناله هایش فقط تماشا شد
****
صبح فردا به مادرم گفتم
گوش کن! این صدای روضه ی کیست
طرف کوچه رفتم و دیدم
در و دیوار خانه ای مشکی است
*****
با خودم فکر می کنم حالا
کوچه ی ما چقدر تاریک است
گریه، مادر، دوشنبه، در، کوچه
راستی! فاطمیه نزدیک است...
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۱۲/۱۵
علی فلاح

نظرات  (۲)

۱۵ اسفند ۹۲ ، ۱۴:۴۷ مظهر زیبایی
ممنون از وقتی که گذاشتین وتشریف آوردین ...
 قابل دونستین بازم بهم سر بزنین ...
موفق باشین ...
 هر سال منم عبد عطایت مادر

خوشبخت شدم ذیل دعایت مادر

نوروز که قابلی ندارد بی بی

صد عید، الهی به فدایت مادر[گل]

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی