سنگر عشق

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۱۳ مطلب در دی ۱۳۹۱ ثبت شده است

۳۰ دی ۹۱ ، ۲۱:۲۵

قایقی خواهم ساخت...!

قایقی خواهم ساخت, خواهم انداخت به آب …. !
قایقم سوراخ خواهد شد … دست به شنا خواهم زد … خسته خواهم شد …
کوسه مرا خواهد خورد … !
خــــُــــ چه مرضی هست؟؟
بمونم تو خونه بهتر نیست سهراب…؟!
علی فلاح
۳۰ دی ۹۱ ، ۱۸:۱۴

بهترین دوست

میدانی بهترین دوست کیه؟

دوستی که

اولین قطره اشکت را ببینه

دومی را پاک کنه

سومی را تبدیل به خنده کنه

علی فلاح
۳۰ دی ۹۱ ، ۱۸:۱۲

آرامش چیست؟

آرامش چیست ؟
نگاه به گذشته و شکر خدا
نگاه به اینده و اعتماد به خدا
نگاه به اطراف و جستجوی خدا
نگاه به درون و دیدن خدا
لحظه هایت سر شار از بوی خدا . .

علی فلاح
۳۰ دی ۹۱ ، ۱۸:۱۱

اگر...

اگر دین ندارید ؛

نه ، نه!

این تکراری شده ، اینو ولش کن…!!

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

آهان اگر سیبیل نمی‌گذارید حداقل ابرو بر ندارید!!!


علی فلاح
۳۰ دی ۹۱ ، ۱۸:۱۰

.

تنها کسی که اگه شب عید با گل بره خونه دعواش می کنن


علی فلاح
۳۰ دی ۹۱ ، ۱۸:۰۸

مردم چین


علی فلاح
۲۹ دی ۹۱ ، ۲۰:۵۹

او چقدر عاشق است..؟

خدا: بنده ی من نماز شب بخوان و آن یازده رکعت است.
بنده: خدایا !خسته ام!نمی توانم

خدا: بنده ی من، دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخوان.
بنده: خدایا !خسته ام برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم.

خدا: بنده ی من قبل از خواب این سه رکعت را بخوان
بنده: خدایا سه رکعت زیاد است

خدا: بنده ی من فقط یک رکعت نماز وتر بخوان
بنده: خدایا !امروز خیلی خسته ام!آیا راه دیگری ندارد؟

خدا: بنده ی من قبل از خواب وضو بگیر و رو به آسمان کن و بگو یا الله
بنده: خدایا!من در رختخواب هستم اگر بلند شوم خواب از سرم می پرد!

خدا: بنده ی من همانجا که دراز کشیده ای تیمم کن و بگو یا الله
بنده: خدایا هوا سرد است!نمی توانم دستانم را از زیر پتو در بیاورم

خدا: بنده ی من در دلت بگو یا الله ما نماز شب برایت حساب می کنیم
بنده اعتنایی نمی کند و می خوابد

خدا:ملائکه ی من! ببینید من آنقدر ساده گرفته ام اما او خوابیده است چیزی به اذان صبح نمانده
او را بیدار کنید دلم برایش تنگ شده است امشب با من حرف نزده
ملائکه: خداوندا! دوباره او را بیدار کردیم ،اما باز خوابید

خدا: ملائکه ی من در گوشش بگویید پروردگارت منتظر توست
ملائکه: پروردگارا! باز هم بیدار نمی شود!

خدا: اذان صبح را می گویند هنگام طلوع آفتاب است ای بنده ی من بیدار شو
نماز صبحت قضا می شود خورشید از مشرق سر بر می آورد
ملائکه:خداوندا نمی خواهی با او قهر کنی؟

خدا: او جز من کسی را ندارد…شاید توبه کرد…
بنده ی من تو به هنگامی که به نماز می ایستی من آنچنان گوش فرا میدهم
که انگار همین یک بنده را دارم و تو چنان غافلی که گویا صد ها خدا داری


الهی العفو ...

علی فلاح
۲۹ دی ۹۱ ، ۲۰:۵۸

..

باید از خویش بپرسیم چرا حجت حق …

خیمه را امن تر از خانه ما می داند!!؟

علی فلاح
۲۹ دی ۹۱ ، ۲۰:۵۷

..

این دل اگر کم است بگو سر بیاورم

یا امر کن که یک دل دیگر بیاورم

خیلی خلاصه عرض کنم " دوست دارمت "

دیگر نشد عبارت بهتر بیاورم

 

[ اللهم عجل لولیک الفرج ]


علی فلاح
۲۹ دی ۹۱ ، ۲۰:۵۷

..

این دیده نیست، لایق دیدارِ رویِ تو

چشمی دگر بده ، که تماشا کنم تو را ...

 

شاعر : ؟؟


علی فلاح