سنگر عشق

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
۰۳ مرداد ۹۲ ، ۱۳:۳۲

سن عاشقی


یه پسر بچه رو گرفتیم که ازش حرف بکشیم.
آوردنش سنگر من. خیلی کم سن و سال بود.
بهش گفتم: « مگه سن سربازی توی ایران هجده سال تمام نیست؟ »
سرش را تکان داد.
گفتم: « تو که هنوز هجده سالت نشده! »
بعد هم مسخره اش کردم و گفتم: « شاید به خاطر جنگ ، امام خمینی کارش به جایی رسیده که دست به دامن شما بچه ها شده و سن سربازی رو کم کرده؟ »
جوابش خیلی من رو اذیت کرد.
با لحن فیلسوفانه ای گفت:« سن سربازی پایین نیومده ، سن عاشقی پایین اومده.»
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۰۵/۰۳
علی فلاح

نظرات  (۵)

سلام خیلی داستان زیبایی بود
دعا کن ماهم اینجوری عاشق بشیم

التماس دعا
جمعه های تکراری

سیل چشمانم باز از فراقت جاریست....خسته ام باز بیا جمعه ها تکراریست


 در پی قافیه ها چه پریشان ماندم .....قافیه در شعرم با حضورت جاریست


به هوایت آقا بغض کرده شعرم....آسمانش انگار نم نمک بارانیست


دل من پر غصه حال شعرم خوش نیست... نفسی مانده فقط جای شکرش باقیست


در فراغت آقا چشم در راهم من.... گر چه این جمعه همان جمعه ی تکراریست.....
                      

سراینده سید سجاد الحسینی
۰۴ مرداد ۹۲ ، ۱۲:۵۳ مادرم زهراء
هههیییییییییییی

خیلی غشنگ بود

مرسسسییییییی
پاسخ:
ممنون.میثم جون!
kheili ghashang bud.
movafagh bashid!
۱۷ شهریور ۹۲ ، ۰۰:۲۴ پیام چنانی سرتختی
خیلی خیلی عالی بود....
جواب دندان شکنی بود....
کاش ....

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی